English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (5811 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
utility program U برنامه مفید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
language U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
languages U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
graphic U زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
Other Matches
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
handy [useful] <adj.> U مفید
useful <adj.> U مفید
profitable U مفید
expedient <adj.> U مفید
precise U مفید
beneficial <adj.> U مفید
remedial U مفید
fruitful U مفید
significance U مفید
well off U مفید
purposive <adj.> U مفید
benefactress U مفید
serviceable <adj.> U مفید
utile [archaic] [useful] <adj.> U مفید
appropriate [for an occasion] <adj.> U مفید
advantageous <adj.> U مفید
convenient <adj.> U مفید
functional <adj.> U مفید
practicable <adj.> U مفید
suitable <adj.> U مفید
purpose-built <adj.> U مفید
proper <adj.> U مفید
practical <adj.> U مفید
purposeful <adj.> U مفید
applicatory <adj.> U مفید
gainful U مفید
effect U مفید
utilitarian [useful] <adj.> U مفید
effected U مفید
effecting U مفید
effective U مفید
helpful <adj.> U مفید
handy <adj.> U مفید
valuable <adj.> U مفید
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
utilizable discharge U بده مفید
active storage U گنجایش مفید
advantageaus U مفید باصرفه
utility U مفید بودن
effective storage U گنجایش مفید
utility function U تابع مفید
advantageously U بطور مفید
useable storage U ذخیره مفید
useful capacity U فرفیت مفید
lacanic U مختصر و مفید
salubrity U مفید بودن
useful work U کار مفید
useful power U توان مفید
useful power U قدرت مفید
active capacity U گنجایش مفید
useful load U فرفیت مفید
available magnification U بزرگنمایی مفید
useful load U بار مفید
useful life U عمر مفید
constructive U مفید ساختمانی
profitably <adv.> U بطور مفید
good U سودمند مفید
serviceably <adv.> U بطور مفید
brake horsepower U توان مفید
beneficially <adv.> U بطور مفید
advantage U مفید بودن
syllabus U خلاصه مفید
service load U بار مفید
syllabuses U خلاصه مفید
usefully U بطور مفید
uses U مقدار مفید
helpfully U بطور مفید
poniter U توصیه مفید
effective depth U ارتفاع مفید
effective capacity U گنجایش مفید
stead U مفید بودن
payloads U بار مفید
use U مقدار مفید
payload U بار مفید
informative U حاوی اطلاعات مفید
application years U عمر مفید یک دستگاه
availability U چیز مفید وسودمند
abbreviate U مختصر یا مفید کردن
man friday U مستخدم یا یارخیلی مفید
come in handy <idiom> U اثبات مفید بودن
rated pay load U بار مفید نامی
abbreviates U مختصر یا مفید کردن
abbreviating U مختصر یا مفید کردن
availability U شخص مفید دسترسی
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
instrumental U مفید قابل استفاده
average available discharge U بده متوسط مفید
compendiously <adv.> U بصورت مختصر و مفید
efficiency U فعالیت مفید بازده
useable reservoir storage U گنجایش مفید مخزن
available storage capacity U گنجایش مفید مخزن
vail U بکارخوردن مفید بودن
asset U چیز با ارزش و مفید
payload space U فضای بار مفید
benefited U احسان کردن مفید بودن
pay load U فرفیت مفید وسیله نقلیه
multocular U مختصر و مفید کوتاه و سودمند
benefiting U احسان کردن مفید بودن
benefit U احسان کردن مفید بودن
resource U گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
synthetic address U زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
calling U مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
drags U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
statements U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
main line program U بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
c U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
functioned U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
function U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
segment U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
intermittent error U خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
macro U زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
identification U بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
transfers U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transferring U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
segments U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
modes U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
annotation U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
generated U محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
syntactic error U خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
thread U زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
Recent search history Forum search
2برنامه استخر
2برنامه استخر
1ترجمه whats App
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1میخواهم برای اینجا مفید باشم
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1programming burden
1برنامه ریزی این کار‌ چگونه است؟
0اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com